جدول جو
جدول جو

معنی نقاب زدن - جستجوی لغت در جدول جو

نقاب زدن
(غُ شُ دَ)
نقاب بربستن. نقاب بر رخ افکندن. نقاب پوشیدن
لغت نامه دهخدا
نقاب زدن
نقاب بچهره کشیدن
تصویری از نقاب زدن
تصویر نقاب زدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قالب زدن
تصویر قالب زدن
چیزی را در قالب در آوردن
کنایه از جعل کردن، دروغ گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهیب زدن
تصویر نهیب زدن
با زبان به کسی حمله کردن و تشر زدن
فرهنگ فارسی عمید
(غَ رَ/ رِ بَ تَ)
به قصدغارت خزینه ای یا دزدی از خانه ای یا گشودن حصاری، راهی در زیرزمین تعبیه کردن و از آن راه مخفیانه به خزینه یا خانه یا حصار داخل شدن. مخفیانه و از زیرزمین به جائی رخنه کردن و بدانجا راه یافتن:
خطری کرده و در گنج طرب نقب زده
نقب کاران همه ره با خطر آمیخته اند.
خاقانی.
هم به پناه رخت نقب زدم بر لبت
باک نکردم که صبح آفت نقاب شد.
خاقانی.
خیز در این سبز کوشک نقب زن از دود دل
درشکن از آه صبح سقف شبستان او.
خاقانی.
آن نظر که بنگرد این جزر و مد
او ز نحسی سوی سعدی نقب زد.
مولوی.
عاجزم در گره خویش گشودن صائب
من که نقب از مژه در سینۀ خارا زده ام.
صائب (آنندراج).
نقب در خانمان خفته زنند
دزد خالی بود ز بیداران.
؟
، منفذی و راه گذری در دل کوه یا در زیر زمین گشودن
لغت نامه دهخدا
آغشته کردن با گلاب: عروس بخت در آن حجله با هزاران ناز شکسته کسمه و بر برگ گل گلاب زده. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقاره زدن
تصویر نقاره زدن
نقاره را بصدا در آوردن نقاره نواختن
فرهنگ لغت هوشیار
ناچخ زدن نچک زدن فشاردادن نجق بعضوی ازستور برای تند رفتن وی، کسی رابکاری واداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهیب زدن
تصویر نهیب زدن
نهیب زدن به (بر) کسی. فریاد کشیدن بسوی او
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قالب زدن
تصویر قالب زدن
تاشیدن در قالب آوردن چیزی را، دروغ گفتن جعل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طناب زدن
تصویر طناب زدن
پیمودن اندازه گرفتن پیمودن اندازه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
آهون زدن سوراخ کردن زمین. توضیح بریدن مجرای زیر زمینی برای رسیدن بمحلی که در آن قصد دستبرد (دزدیدن اموال بدر بردن زندانیان دزدیدن پهلوانان یا کشتن آنان) را دارند. این کار در داستانهای عامیانه ایران سخت رایج است و} عیاران {همواره برای رسیدن بمحل کار خود ازراههای دور نقب می زنند: سر نفر زهزنان وهم و خیال نقب در خزینه عصمت آدم زدی (دیو گاو پای)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاب زدن
تصویر قاب زدن
ربودن بجلدی چیزی را با دست: سگ پای او را قاپ زد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طناب زدن
تصویر طناب زدن
((~. زَ دَ))
پیمودن، اندازه گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رکاب زدن
تصویر رکاب زدن
Pedal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لعاب زدن
تصویر لعاب زدن
Glaze
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لعاب زدن
تصویر لعاب زدن
glacer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رکاب زدن
تصویر رکاب زدن
pédaler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از لعاب زدن
تصویر لعاب زدن
glazeren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لعاب زدن
تصویر لعاب زدن
glassare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لعاب زدن
تصویر لعاب زدن
glasear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رکاب زدن
تصویر رکاب زدن
pedalear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رکاب زدن
تصویر رکاب زدن
pedalare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رکاب زدن
تصویر رکاب زدن
pedalar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رکاب زدن
تصویر رکاب زدن
крутить педали
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رکاب زدن
تصویر رکاب زدن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از لعاب زدن
تصویر لعاب زدن
глазурувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رکاب زدن
تصویر رکاب زدن
pedałować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لعاب زدن
تصویر لعاب زدن
глазировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رکاب زدن
تصویر رکاب زدن
крутити педалі
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لعاب زدن
تصویر لعاب زدن
szkliwić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لعاب زدن
تصویر لعاب زدن
glasieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رکاب زدن
تصویر رکاب زدن
in die Pedale treten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لعاب زدن
تصویر لعاب زدن
glaciar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رکاب زدن
تصویر رکاب زدن
trappen
دیکشنری فارسی به هلندی